جدول جو
جدول جو

معنی خدیع کرمانی - جستجوی لغت در جدول جو

خدیع کرمانی
(خَ عِ کِ)
نام یکی از مخالفان بنی امیه است که چون نصر بن سیار بعهد یزید بن عبدالملک در خراسان از مرسومات سپاهیان کم کرد مردم رو بخدیع آوردند و او بمخالفت با نصر بن سیار برخاست و این مخالفت تا زمان ابومسلم خراسانی امتداد داشت. باری قتل خدیع کرمانی مقارن قیام ابومسلم در ایام خلافت مروان بن محمد بن مروان آخرین خلیفۀ اموی اتفاق افتاد. رجوع به حبیب السیر چ کتاب خانه خیام ج 2 ص 188، 189، 190 و 194 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

ابن خدیعکرمانی. وی پس از اینکه پدرش ’کرمانی’ به دست یکی از چاکران نصر بن سیار در مرو کشته شد، در سال 330 هجری قمری نزد ابومسلم خراسانی آمد و چند روزی در خدمت اوبود اما از وی روی گردان شد و به خدمت نصر بن سیار شتافت. در این هنگام سلیمان بن کثیر به وی پیغام داد که این غایت بی حمیتی توست که از کسی متابعت میکنی که پدر تو را به خدعه به قتل رسانده است. این سخن در علی بن خدیع مؤثر افتاد و با نصر به مخالفت برخاست و قبیلۀ ربیعه را با خود همداستان ساخت. درین هنگام هر یک ازین دو تن پیغام نزد ابومسلم فرستادند و از او یاری خواستند. ابومسلم پس از مشورت با شیعۀ عباسیه جانب ابن کرمانی را گرفت. پس از چندی ابن کرمانی به مرو حمله کرد و نصف شهر را از چنگ نصر بدرآورد. در این هنگام ابومسلم خراسانی به کمک وی شتافت و با کمک قبیلۀ ربیعه، مرو را تسخیر کرد و از یاران نصر و مروانیه هرکه را یافت به قتل رساند و ابن کرمانی را نیزچند روزی در سلک چاکران خود جای داد، اما او را نیزپس از چندی به قتل رساند و تمامی ملک خراسان را به تصرف خود درآورد. (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 195)
لغت نامه دهخدا